دلنوشته دانشجوی حقوق برای مباحث مطرح شده درباره دریافت پروانه وکالت بدون آزمون

دلیل ندانمکاریهای افراد را درک نمیکنم…وقتی یک دانشجوی حقوق برای وکیل شدن باید سد آزمونی سخت را بشکند، سدی که روزبهروز بر سختیاش اضافه میشود چطور میتوانند بدون آزمون پروانه وکالت پخش کنند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آستانخبر؛ متن زیر نوشته یکی از دانشجویان رشته حقوق است که در واکنش به مباحث مطرحشده در برنامه مناظره روز گذشته و تقاضای برخی از نهادها مبنی بر دریافت پروانه وکالت بدون آزمون و برداشت سهمیه صدور پروانه وکالت نوشتهشده است.
درس میخوانم که به هدفم برسم، تلاش میکنم هدف در ذهنم را محقق کنم.
از کودکی در ذهن ما این بوده که درس بخوانیم تا شغلی به دست آوریم و برای جامعه مفید باشیم …
الآن که بزرگشدهام میبینم اینطورها هم نیست.
میبینم جامعه، دیگر مفید نمیخواهد.
افرادی پایشان را روی گلوی ما گذاشتند و فقط با سمتشان امیدمان را کور کردند.
منی که با قانون سروکار دارم، همین قانون مانند دیواری در مقابلم میایستد.
من در برابر رویارویی با آنچه میخواستم بشوم، دیگر فقط خاکستری از رؤیاهایم باقیمانده.
نمیخواهم با صراحت مقصری را دربیانم بیاورم ولی وقتی افراد خاصی بهواسطه شغل و جایگاهشان در جامعه از آن استفاده سوء میکنند و بهراحتی و بدون هیچ دغدغهای، بدون هیچ زحمتی و مهمتر از همه بدون توانمندی قابلتوجهی میتوانند تکیهبر کسوت وکالت بزنند، من بهعنوان دانشجوی حقوق به چه امید و پشتوانهای به درس خواندن ادامه دهم تا هدف وکیل شدن را برای خود محقق کنم.
هدفی که در جامعهام از کثرت و ازدیاد روزبهروز آن، به بیارزشی نزدیک میشود و آن جایگاه شرافتمندانهی خود را از دست میدهد.
اگر قرار بود هرکسی از راه برسد و با یک دوره دیدن، با داشتن یک مدرک دانشگاهی بدون آزمون وکالت وکیل شود، دیگر من چرا درس بخوانم؟ دیگر کدام وکیل که برای وکالتش زحمتکشیده، میتواند با خیال راحت از موکلش دفاع کند؟
مشکلات اقتصادی وکلا به کنار…حرفی از آن بیان نمیکنم، چرا وقتیکه یک وکیل میبیند که مشکلاتی بنیان شغلش را تهدید میکند، مسائل اقتصادیاش از یادش میرود.
حال شاهد آن هستیم که از جاهای مختلف تقاضا مینویسند: «در مجلس مطرح کنید که ما زحمت زیاد میکشیم، تلاش زیاد میکنیم، تقاضا شود که به ما بدون آزمون پروانه وکالت تعلق گیرد» این یعنی چه؟
دیدن اینها آیا شوق و اشتیاقی باقی میگذارد؟ آیا دیدن اینها آسودهخاطری با خود دارد؟
حالا یک استرس دیگر به جامعهی وکلای کشور واردشده؛ هرچند وکلا همیشه از جانودل، از روح و روان خود، با تمام وجود خود از موکلشان دفاع میکنند و از زندگی خودشان در مقابل آن مسئولیتی که قبول کردهاند میگذرند چون قسمشان را هیچگاه فراموش نمیکنند.
واقعاً نمیدانم چرا کاری میکنیم که علم بیارزش شود مگر کم بیکاری در جامعه وجود دارد؟ مگر کم مشکلات اقتصادی وجود دارد؟
دلیل ندانمکاریهای افراد را درک نمیکنم…وقتی یک دانشجوی حقوق برای وکیل شدن باید سد آزمونی سخت را بشکند، سدی که روزبهروز بر سختیاش اضافه میشود چطور میتوانند بدون آزمون پروانه وکالت پخش کنند…حال درصدد برداشتن سهمیه هم هستند …چه میخواهد بشود خدا میداند…
احتمالاً هدفشان این است که دو فردای دیگر شهر پر شود از وکیل…مردم هاج و واج بمانند کدام علم دارد؟ کدام مهارت دارد؟ به کدام میشود اعتماد کرد؟
در آن موقع آیا کسی هست پاسخگو باشد؟…
کتب علمی و افراد بهظاهر عالم بهاندازه کافی وجود دارد ولی آن اعلم واقعی را دیگر کم میتوان پیدا کرد…
انتهای پیام/
